پایگاه اطلاع رسانی مرجع الاحکام فقیه اهل بیت سید محمد حسینی زنجانی
پایگاه اطلاع رسانی مرجع الاحکام فقیه اهل بیت سید محمد حسینی زنجانی

اینستاگرام تلگرام
مباحث ویژه

قسمت پنجم-شب عاشورا-

فلمّا وصل الكتاب إلى عمر بن سعد، أمر مناديه فنادى: إنّا قد أجّلنا حسينا و أصحابه يومهم و ليلتهم، فشقّ‌ ذلك على الحسين عليه السّلام و على أصحابه، فقام الحسين عليه السّلام فى أصحابه خطيبا، فقال: اللّهمّ‌ إنّى لا أعرف أهل بيت أبرّ و لا أزكى و لا أطهر من أهل بيتى، و لا أصحابا هم خير من أصحابى. و قد نزل بى ما قد ترون و أنتم فى حلّ‌ من بيعتى، ليست لى فى أعناقكم بيعة و لا لى عليكم ذمّة و هذا الّليل قد غشيكم فاتّخذوه جملا و تفرّقوا فى سواده، فإنّ‌ القوم إنّما يطلبوننى و لو ظفروا بى لذهلوا عن طلب غيرى. فقام إليه عبد اللّه بن مسلم بن عقيل بن أبى طالب، فقال: يابن رسول اللّه ما ذا يقول لنا النّاس إن نحن خذلنا شيخنا و كبيرنا و سيّدنا و ابن سيّد الأعمام و ابن نبيّنا سيّد الأنبياء، لم نضرب معه بسيف و لم نقاتل معه برمح!؟ لا و اللّه أو نرد موردك و نجعل أنفسنا دون نفسك و دماءنا دون دمك، فإذا نحن فعلنا ذلك فقد قضينا ما علينا و خرجنا ممّا لزمنا. و قام إليه رجل يقال له زهير بن القين البجلىّ‌، فقال: يابن رسول اللّه وددت أنّى قتلت ثمّ‌ نشرت، ثمّ‌ قتلت ثمّ‌ نشرت، ثمّ‌ قتلت ثمّ‌ نشرت فيك و فى الّذين معك مأة قتلة و أنّ‌ اللّه دفع بى عنكم أهل البيت. فقال: له و لأصحابه: جزيتم خيرا. ثمّ‌ إنّ‌ الحسين عليه السّلام أمر بحفيرة فحفرت حول عسكره شبه الخندق، و أمر فحشيت حطبا و أرسل عليّا إبنه فى ثلاثين فارسا و عشرين راجلا ليستقوا الماء و هم على وجل شديد. و أنشأ الحسين عليه السّلام يقول: يا دهر أفّ‌ لك من خليل كم لك فى الإشراق و الأصيل من طالب و صاحب قتيل و الدّهر لا يقنع بالبديل و إنّما الأمر إلى الجليل و كلّ‌ حىّ‌ سالك سبيلى ثمّ‌ قال لأصحابه: قوموا فاشربوا الماء يكن آخر زادكم و توضّؤوا و اغتسلوا و اغسلوا ثيابكم لتكون أكفانكم
وقتى كه نامۀ ابن زياد به عمر بن سعد رسيد، جارچى خود را فرمان داد تا بانگ زند: ما حسين و يارانش را امروز و امشبشان، مهلت داديم. اين سخن بر حسين عليه السّلام و يارانش گران آمد، حسين عليه السّلام برخاست و در ميان يارانش، سخنانى ايراد كرد و گفت: بار پروردگارا من خاندانى نيكوكارتر، پاك‌تر و بى‌رياتر از خاندانم و يارانى نيك‌تر از يارانم، نمى‌شناسم. شما مى‌بينيد كه بر من چه آمده است. اينك از قيد بيعت من آزاديد مرا بر گردن شما، بيعتى و شما را بر من پيمانى نيست و اكنون، شب شما را دربر گرفته است از خلوت آن بهره گيريد و در سياهى شب پراكنده شويد كه اين گروه، تنها مرا مى‌جويند و اگر بر من چيره گردند از جستجوى ديگران دست برمى‌دارند. «عبد اللّه پسر مسلم بن عقيل» برخاست و گفت: يابن رسول اللّه، ما اگر پير، بزرگ، سرور خويش، پسر عموى بزرگ خود و فرزند پيامبرمان، آن سرآمد پيامبران را تنها بگذاريم و در كنارش شمشيرى نزنيم و به همراهش، با نيزه‌اى نجنگيم مردم به ما چه خواهند گفت‌؟ نه، به خدا ما تو را تنها نمى‌گذاريم تا در سرانجام تو درآييم و جان و خون خود را فداى جان و خون تو سازيم هرگاه كه چنين كرديم، آن‌گاه است كه رسالت خود را انجام داده و از پيمانى كه بر ماست، سرفراز بيرون آمده‌ايم. مردى كه به او «زهير بن قين بجلى» گفته مى‌شد، به پا خاست و گفت: اى پسر رسول خدا! دوست داشتم در راه تو و آنان كه با تواند كشته مى‌شدم، سپس زنده مى‌شدم و باز كشته مى‌شدم و دوباره زنده مى‌شدم و كشته مى‌شدم و صدبار كشته مى‌شدم تا خدا به وسيلۀ من از شما، اهل بيت، دفاع مى‌كرد. امام حسين عليه السّلام به او و يارانش گفت: خدا شما را پاداش نيك دهاد! امام حسين عليه السّلام، سپس امر فرمود، كندك كوچكى شبيه خندق، در گرد سپاهش بكنند و آن را از هيزم پر كنند. و پسرش، على، را با سى سواره و بيست پياده - كه سخت، بيمناك بودند - فرستاد تا آب بياورند. در آن حال، امام حسين عليه السّلام اين اشعار را ترنّم مى‌كرد: - اف بر تو اى روزگار، اى يار بى‌وفا! چه بسيار خواهان و دوستدارانت را، شب و روز مى‌كشى و هرگز به اين خون‌خوارى پايان نمى‌دهى. - كارها همگى، تنها به دست خدا است. هرزنده‌اى، چون من، به سوى مرگ مى‌رود. امام حسين عليه السّلام سپس به يارانش گفت: برخيزيد و از اين آب (آبى كه در آن شب، برخى از ياران به فرماندهى على اكبر از فرات آورده بودند) بخوريد تا آخرين توشه و بهرۀ شما از اين جهان باشد. و وضو سازيد و غسل كنيد و لباس‌هايتان را بشوييد كه كفن‌هاى شما خواهد بود.
**شیخ صدوق-امالی220-221


راه های ارتباطیراه های ارتباطی

آدرس:

مشهد - خیابان دانشگاه 9 (15 قدیم)- کوچه قائم مقامی - پلاک 8


تلفن:  ۰۵۱۳۷۲۹۷۵۰۱
فکس:  ۰۵۱۳۷۲۷۴۵۸۳

پست الکترونیک:
info@smalzanjani.ir

اینستاگرام تلگرام ایتا
کلیه حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به آیت ا... زنجانی می باشد. تابستان 1400