قسمت هشتم-شرح مرگ و اشتیاق-
قال علىّ بن الحسين عليه السّلام: لمّا اشتدّ الأمر بالحسين بن علىّ بن أبى طالب عليه السّلام نظر إليه من كان معه فاذا هو بخلافهم لأنّهم كلّما اشتدّ الأمر تغيّرت ألوانهم و ارتعدت فرائصهم و وجبت قلوبهم. و كان الحسين عليه السّلام و بعض من معه من خصائصه تشرق ألوانهم و تهدئ جوارحهم و تسكن نفوسهم، فقال: بعضهم لبعض: انظروا لا يبالى بالموت! فقال لهم الحسين عليه السّلام: صبرا بنى الكرام، فما الموت إلاّ قنطرة تعبر بكم عن البؤس و الضرّاء إلى الجنان الواسعة و النّعيم الدّائمة فأيّكم يكره أن ينتقل من سجن إلى قصر و ما هو لأعدائكم الاّ كمن ينتقل من قصر إلى سجن و عذاب. إنّ أبى حدّثنى عن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله أنّ الدّنيا سجن المؤمن و جنّة الكافر و الموت جسر هؤلاء إلى جنّاتهم و جسر هؤلاء إلى جحيمهم، ما كذبت و لا كذبت. امام سجّاد عليه السّلام گويد: «آنگاه كه كار، بر امام حسين عليه السّلام سخت و دشوار شد، آنان كه با او بودند به او نگريستند و او را برخلاف حال خويش يافتند كه هرگاه كار بر آنان دشوار مىشد رنگ رخشان دگرگون مىگشت، و بدنشان مىلرزيد و دلشان را وحشت فرا مىگرفت. امّا امام حسين عليه السّلام و برخى از ياران مخلصش، چنان بودند كه رنگ رخشان مىدرخشيد، اعضاى بدنشان قرار مىيافت و جانشان مىآراميد. به يكديگر مىگفتند: نگاه كنيد از مرگ باكى ندارد! امام حسين عليه السّلام به آنان گفت: اى نجيبزادگان، شكيبا باشيد كه مرگ، تنها پلى است كه شما را از رنجها و سختىها مىرهاند و به بهشتهاى پهناور و نعمتهاى هميشگى مىرساند، كداميك از شما نمىخواهد كه از زندان به كاخ در آيد درحالىكه مرگ به دشمنان شما چنان است كه كسى از كاخ به زندان و عذاب درآيد. همانا پدرم، از رسول خدا عليه السّلام، به من خبر داد كه گفت: «اين جهان، زندان مؤمن و بهشت كافر است و مرگ در اين ميان پلى است كه آنان را به بهشتهايشان و اينان را به دوزخشان مىرساند.» نه دروغ گويم و نه دروغم گفتهاند!
**شيخ صدوق، معانى الاخبار، صفحه 289-288.