قسمت پنجم- دفع یک شبهه
دفع یک شبهه
چگونه متصور است، برای عمل کوچکی این مقدار ثواب بدهند؟ حتی در پاره ای از روایات کامل الزيارة (ثواب هزار هزار حج) ذکر شده است، که این مسأله با عقل و نقل سازگار نیست، زیرا در زیارت حج اعمال و مناسک فراوانی است، از احرام بستن، از میقات و طواف و سعی و مروه و مراسم عرفات و منی و طواف نسا که هر کدام برای خود مشقت و دشواری دارد که در مقایسه با زیارت امام حسين ال برابری ندارد، مگر ثواب، دایر مدار مشقت و دشواری نیست ؟
اما نقل، روایتی است که شهید در کتاب «فوائد الملية» ص ۷ با سند صحیح و مستفیض از پیامبر خدا آورده:
«أفضَلُ الأعمالِ بَعدَ الإيمانِ جِهادّ في سَبيلهِ: برترین اعمال پس از ایمان به خدا، جهاد در راه خداست.» پس چگونه زیارت امام حسین علیه السلام برابر دو هزار حج و عمره و یا دو هزار جهاد في سبيله توجیه پذیر است؟
به این سؤال پاسخهای گوناگونی داده شده که به دو پاسخ اشاره می شود: .
١. بر فرض قبول این اصل که ثواب به اندازه مشقت است، این مسأله نسبت به شخصیت افراد متفاوت است؛ مثلا شما برای حمل باری اجرت ناچیزی پرداخت می کنید ولی در مقابل آمدن پزشک بر بالین مریض چندین برابر اجرت باربر را پرداخت می کنید. در حالی که یک دهم زحمت باربر را متحمل نشده است، هیچ فردی در نزد عقلا مورد مذمت و ملامت واقع نمی شود اگر ده برابر اجرت باربر را بدهد اگر چه در ظاهر، مشقت باربر نسبت به دکتر بسیار زیاد است. پس این که به طور کلی اجرت بر اساس زحمت و مشقت باشد کلیت ندارد بلکه بر اساس شخصیت و ارزش افراد فرق می کند
٢. اختلاف درجات ثواب در روایات نخست به اندازه ظرفیت زائران است. دلیل دیگر آن مربوط به فشار ظالمان و ستمگران زمان و ترس و وحشت مردم از آنان است؛ به این معنی که ثواب زیارت آن بزرگوار در زمانی که راه باز است و اذیت و آزاری از ناحیه حکومت نیست با ثواب زیارت زمان خوف و فشار حکومت فرق می کند، یعنی به موازات فشار دستگاه حاکمه ثواب هم فرق می کند. شیخ طوسی قدس سره در کتاب امالی خود، از علی بن عبد المنعم نقل می کند، که در زمان متوکل جعفر بن معتصم خبر رسید که مردم اطراف در نینوا، پیرامون قبر حسین علیه السلام بسیار جمع می شوند، متوکل یکی از فرماندهان خود را با عده ای از لشکریان فرستاد تا قبر امام علیه السلام را شکافته از زیارت مردم ممانعت کند، فرمانده با نفرات خود روانه کربلا شد. این واقعه در سال ۲۳۷ هجری بود - مردم شورش نموده پیرامون قبر مبارک جمع شده گفتند: اگر تا آخرین نفر ما کشته شود ما از زیارت آن بزرگوار دست بر نخواهیم داشت، دلایل خود را بر این فداکاری به فرستاده متوگل بازگو کردند، فرمانده جریان امر را گزارش داد، در پاسخ متوکل نوشت دست نگهداشته روانه کوفه شود که فعلا مصلحت در این کار است. تا سال ۲۴۷ وضع به همان منوال بود تا این که مجددا به متوکل خبر رسید که هجوم مردم به زیارت زیاد شده حتی در آنجا بازاری درست شده، در پی این خبر متوکل فرماندهای با لشکر به منطقه روانه داشت، منادی بانگ برداشت که هر کسی قبر حسین علیه السلام را زیارت کند از حکومت برائت جسته کیفر خواهد شد دستور نبش قبر و کشاورزی در آن مکان را داد، مردم را بدین وسیله متفرق ساخت، در جستجوی آل ابی طالب و شیعه بود تا این که متوکل کشته شد و برنامه وی ناقص ماند..
گر چه هر دو جواب، پاسخ مناسبی است. ولی پاسخ اصلی و اساسی این است که هدف امام در بیان مراتب ثواب زیارت امام عليه السلام نشان دادن مقام امام و امامت است. اگر در روایت دقت کنید امام در مقام بیان عظمت زیارت می فرماید: ثواب یک حج مقبول و پاک به همراه رسول خدا (ص) سائل در تعجب می شود! امام در پاسخ برای رفع تعجب می فرماید بلکه بالاتر از یک حج تا سی حج مقبول، شاید به این جهت باشد که حج مقام ارجمند و ویژه ای در نزد مسلمانان دارد. امام می خواهد بفهماند که امامت مقامش بالاتر از کعبه است، چه این که حج و کعبه از فروع است و امامت از اصول است و شاخه نبوت، ما در مقام مقایسه، میان مرتبه پیامبر و کعبه، مگر نه این است که مقام پیامبر را بالاتر می دانیم، امامت هم گرچه مرتبه اش پائین تر از نبوت است ولی جدا از نبوت نیست. به طور مسلّم بالاتر از مقام کعبه است، پس اگر کسی نبوت را قبول نداشته باشد آیا اعمال حج او قبول است؟ به طور مسلم حج او مورد قبول نیست. اگر واقعا کعبه عظمت مستقلی داشت باید عمل او قبول می شد در حالی که به ضرورت عقل و شرع مقبول نیست. امامت هم از شئون نبوت و در رتبه نبوت است، چه اینکه امامت از دیدگاه شیعه؛ یعنی وراثت و خلافت رسول صلی الله علیه و آله و سلم پس اگر کسی امامت را قبول نداشته باشد، اعمال او مورد قبول نیست. در تفسیر على بن ابراهیم در ذیل اولین آیه کهف آمده:
« َ مَنْ لَمْ يُقِرَّ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع بَطَلَ عَمَلُهُ- مِثْلُ الرَّمَادِ الَّذِي يَجِيءُ الرِّيحُ فَتَحْمِلُه : هر کس به ولایت امیر المؤمنين عل اقرار نکند عمل او همچون خاکستری است که باد آن را خواهد برد.»
یعنی بی اثر است و مقبول نیست. پس جواب این است؛ اگر مقام امامت بالاتر از کعبه شد نباید تعجب کرد که زیارت آن بزرگوار از دوهزار حج مقبول بالاتر باشد. از این پاسخ، جواب سؤال از روایت شریفه نبوی روشن می شود، چه این که حضرت می فرماید افضل اعمال بعد از ایمان، جهاد في سبيل الله است، روشن است ایمان مجموعه مرکب از توحید نبوت امامت و معاد است، پس رتبه امامت در حد و مرتبه ایمان است پس ثوابهایی که در روایات ائمه آمده هیچ گونه مخالفتی با این روایت ندارد علاوه بر این که روایات زیادی هم به همان مضمون درباره زیارت امام حسین ع وارد شده
«إِنَّهُ أَفْضَلُ مَا يَكُونُ مِنَ الْأَعْمَالِ: زیارت آن بزرگوار از برجسته ترین اعمال است. »
روایت دیگری از پیامبر اسلام از طریق عامه وارد شده که مقام پنج تن آل عبا در درجه نبوت است.
عن علی علیه السلام: إن النبي آخذ بيد حسن و حسین. فقال من أحبني و أحب هذين و آباهما و أمهما كان معي في درجتي يوم القيامة
از على علیه السلام نقل شده: پیامبر دست امام حسن و حسین را گرفته بود و بعد فرمود: هر کسی مرا و این دو و پدر آنان و مادر آنان را دوست داشته باشد در روز قیامت در درجه من است».